loading...
کافه تریا
raham بازدید : 5 دوشنبه 19 فروردین 1392 نظرات (0)

64.92.212.226_d.jpg

 

انروز که به تو گفتم دوست دارم لادن ها تازه از خواب بیدار شده بودند و نسیم عشق تازه جریان گرفته بود .

انروز چشم اشک تازه جوشیده بود و قلبمان پر بود از عطش.همدیگر را در کنار دریاچه اشنای پیدا کردیم

تا صبح زیبای عشق کنار هم به تماشای بهار نشستیم و بی انکه بدانیم دل به هم بستیم در چشمان یکدیگر محو

شدیم.نمیدانم چند روز از تولد غنچه ها گذشته بود که من عاشقت شدم و کدام پرستو بی اشیانه عشق را زیر گوشم 

زمزمه کرد .نمیدانم به کدامین گناه مرا با غربت اشکهایم تنها گذاشتی واز سوسوی غریب کدام ستاره گذشتی .مرا

در غار حسرت ها حبس کردی و لطافت کودکانه ام را به تمسخر گرفتی از کجا بودی..........

کجا رفتی نمیدانم

ولی به همین بازی عروسکی دل بستم...

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 3
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 9
  • بازدید سال : 28
  • بازدید کلی : 104